تا دعاي خيرِ من در بندِ آمينهاي توست
حالِ من ويرانتر از مضمونِ نفرينهاي توست
گاه نفرت را کمي لبخند پنهان ميکند
بطنِ تحسينهاي تو همزادِ توهينهاي توست
از همان اوّل برايم بود روشن مثلِ روز
سرکشيهاي تو پشتِ قابِ تمکينهاي توست
گر چه بد تا کردي امّا انتظاري از تو نيست
نارفيقي حکمي از احکامِ آئينهاي توست
گاه انسان زخمها را سخت باور ميکند
ميتپد قلبي که در چنگالِ شاهينهاي توست
آه. با اين حال گاهي ميشوم دلتنگ باز
باغِ سبزِ خاطراتم پشتِ پرچينهاي توست
شعر ميخوانم برايت!. خوشخيالي تا کجا؟!
شک ندارم عشق هم جزء ديسيپلينهاي توست!
محمّد عابديني
4 مرداد 1398
درباره این سایت